بسم الله الرحمن الرحیم
اشاره: این مطلب ادامه بحثی است که در وبلاگ دوست عزیز آقای شجونی شوع شد و آخرین مطلب بحث که این پست هم ناظر به اون هست کامنت آقای شجونی در پست تعددزوجات در همین وبلاگ هست
سلام
از این همه لطف ومحبت شما سپاسگزارم
حقیقت این است که من هم از آشنایی با شما خرسندم و از این همه جدیت و پیگیری شما به وجد می آیم
همونطور که شما اشاره کردید از بحث اصلی دور شدیم اماچون بحثی که الان مشغولش هستیم یک بحث اساسی و ریشه ای هست فکرمی کنم به نتیجه رسوندن این بحث خیلی مفیده و دست مارو تو خیلی ازمطالب علمی می گیره.
در مورد توانایی وارزش عقل لازم می دانم بگویم که بنده به هیچ وجه قصد نداشتم ارزش عقل و علم را زیر سوال ببرم . همان طور هم که سابقا گفتم در دید شیعی عقل در جایگاه بسیار بالایی است . صحبت از این است که وقتی مادر حیطه ی مسایل شرعی وارد می شویم چقدر و چگونه باید به عقل تکیه کنیم ؟این که فرمودید منظور از شکوفایی عقل چیست باید بگویم عقل شکوفا عقل کامل است . عقلی است که به تمام جوانب احاطه داشته باشد . این که بگوییم کسی توانسته در امور دنیوی به بهترین موفقیت ها برسد بدون این که از شریعت کمکی گرفته باشد ویا حتی اعتقادی داشته باشد مساله ای است خارج از موضوع بحث . این جا تفسیر ها از موفقیت تفاوت پیدامی کند . به عنوان مثال یک کسی که تمام عمرش را در مناطق محروم آفریقایی ودر بدترین شرایط زندگی کرده اگر روزی در بدترین نقاط یک کشور اروپایی خانه ای محقر تهیه کند این روز برای او بهترین روز زندگی است امابرای یک فرزند ملیاردر اروپایی ممکن است زندگی در یک کاخ چند ملیاردی هم عذاب آور باشد!اینجامنظور ما از موفقیت این ها نیست . بلکه همان اعتدال و درکنارهم آوردن تمام نیروها و ضعفهای بشری واستفاده کردن از تمام فرصتهاست . درکنار این توجه به ابعاد مختلف انسانی و نیز اجتماع انسانی هم باید مورد توجه قرار گیرد.
حال مطلب این است که عقلی می تواند برای چنین انسانی وچنین اجتماعی تصمیم بگیرد که اولا شناخت کاملی از این نیازها و توانایی ها داشته باشد ولایه ها ی مختلف وجود انسانی برای او شناخته شده باشد و علاوه بران دوا و درمان اورا نیز به خوبی بشناسد .
اجازه بدهید مثالی بزنم : انسان مادی مترقی تا چند دهه ی پیش گمان می کرد بهترین راه برای حل بسیاری از معضلات اجتماعی وبیماریها و مشکلات آزادی جنسی جامعه است . واین نظریه به حدی پیش رفت که به گفتگوی غالب جهان غرب تبدیل شد وآزادی(بخوانید بی بندوباری) های جنسی کشورها مایه ی تفاخر به کشور ها ی دیگر شد . بشرامروز اما کم وبیش دید دیگری به این مساله دارد . مدتها پیش مقاله ای را از یک زن فیلسوف امریکایی می خواندم در قسمتی از آن آمده بود : (زن امروز آمریکا خیلی آزاد است حق دارد کار کند .حق دارد حقوق بگیرد حق دارد ورزش کار باشد و مدال بیاورد... امافقط یک حق راندارد: اینکه زن باشد!!)آن روز باکمال شگفتی در گوشه آن کتاب یادداشت کردم : (این دقیقا همان مطلبی است که شهید مطهری بیش از پنجاه سال پیش گوشزد میکرد !)واین همان مطلبی است که اسلام عزیز قرنها پیش تشخیص داده بود و مردم را بدان رهنمون کرد!
مثالهای از ین دست بسیاراست. همان طور که عرض کردم پیشرفت روز افزون علم و منسوخ شدن دست آوردهای گذشتگان خود شاهدی است بر این مدعا.
البته ما نمی خواهیم بگوییم که عقل را باید شست و کنار گذاشت . ارزش هر چیز در جای خودش محترم است .عقل ما بسیاری ازموارد را به شکل مستقل وضروری درک می کند و در این موارد نیازی به یک بیان شرعی نیست. عقل ضرورت نظم رادر جامعه درک می کند وبرای این برنامه ای می ریزد . خب هر انسان عاقل و متمدنی خودرا موظف به تبعیت از این قرار داد می کند . این ها جای خودش .
بحث ما بیشتر ناظر به دو مقام دیگر است : یکی آنجایی که درک عقلی انسان با بیانات شرعی در تعارض باشد و دیگری مسایل مهمی که عقل نمی تواند به تمام جوانب آن احاطه پیدا کند.
از بحث ها ی قبلی مشخص شد که وقتی عقل به طور قطعی ویا ضروری و مستقل به ملاک مصلحت و مفسدت در امری پی برد اینجا باید گفت که عقل شکوفایی لازم در حد این موردرادارد و باید از آن تبعیت شود . توضیح حدود ها ومرزهای دقیق علمی که بزرگان در این مطلب بیان کردند و تمییز عقل مستقل از غیر مستقل و ضروری از غیر ضروری وتوضیح ملاکهای مصلحت ومفسدت بحث هایی است پیوسته که گمان نمی کنم این بحث تحمل آن را داشته باشد و قطعا از سطح معلومات حقیر به مراتب بالاتر است.
خلاصه ی سخن اینکه ما نمی خواهیم عقل را تعطیل کنیم می خواهیم برای آن میزان و مبنا و یک تئوری کاربرد ی به دست بیاوریم .
امید وارم خسته تان نکرده باشم .
منتظر ادامه ی بحث هستم.
امیدوارم در این شبهای عزیز مارو از دعای خیر فراموش نکنید .