بسم الله الرحمن الرحیم
امروز سالروز عروج مردی است از مردان خدا.
مردی از دیار فقاهت . مردی از دیار وارثان علم اهل بیت . مردی از خیل آنان که به حکم روایت نبوی(صلی الله علیه وآله) افضل اند از انبیای بنی اسراییل.
آیت الله میرزا جواد تبریزی.
مردم قم هنوز به یاد دارند پای برهنه اش را در عزای فاطمه زهرا(سلام الله علیها ) وگریه ها و ناله هایش را.
راستی امسال در عزای امام صادق چقدر جایش خالی بود .
مردم قم هنوز تواضع و فروتنی اش را به یاد دارند .
وبرای بزرگترها خاطره های بیشتری مانده . از تشییع جنازه ی شهدا تا سخنرانی در مجلس ختم فرزند شاطر نانوای محل که کمرش در داغ شهادت فرزند خم شده بود.
یادم هست سالی را که درایام اعتکاف نیمه ی شب کسی شبیه تورا دیدم که تک و تنها با پای پیاده به سمت مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) می رفت . اول به گمانم رسید شاید خودت باشی. بعد باخودم گفتم : آیت الله تبریزی نیمه ی شب این جا چه کار دارد ؟! تازه اگر هم بیاید تنها و پیاده که نمی آید . با کلی دفتر و دستک می آید !.
و البته ساعتی بعد بلندگوی مسجد قبل از تکبیر نماز صبح گفت :نماز جماعت به امامت حضرت آیت الله تبریزی ...ومن فهمیدم که نیمه شب ناشناس وتنها آمده ای که به معتکفین سری بزنی.
یادم هست لحظه هایی را که به چهره ی نورانیت خیره می شدم و می گفتم : النظر فی وجه العالم عباده .
یادم هست لحظه ای را که دستت رابا افتخار بوسیدم که لذتش هنوز در جان من مانده.
رفتی و بارفتنت اسلام بار دیگر صدمه ای دید که هیچ چیز قادر به برطرف کردنش نیست (اذامات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لا یسدها شیئ )
خدایت در کنار زهرای مرضیه (سلام الله علیها) جای دهد که عمرت را به پای او گذاشتی.